۱۳۸۸ تیر ۳۱, چهارشنبه

شهید ترانه موسوی

جولای 21, 2009 با shirzan
شهید ترانه موسوی

شهید ترانه موسوی


zeerzamin.blogspot : دوستان ترانه موسوی، از بازداشت‌شدگان هفتم تیر در درگیری‌های مسجد قبا، گفته اند كه خانواده‌ی وی از یافتن جنازه‌ی سوخته‌ی ترانه در حومه‌ی قزوین خبرداده‌اند.
یكی از دوستان ترانه موسوی دیروز برای پیگیری وضع ترانه با منزل پدری او تماس گرفت و با خبر مرگ ترانه و یافتن جنازه سوخته‌اش ـ بین كرج و قزوین ـ مواجه شد. خانواده ترانه از بازگویی مكان و زمان تشییع جنازه وی خودداری كردند و گفتند نمی توانند توضیحات بیشتری دهند. پس از پیگیری ها و تماس های مكرر دوستان ترانه با منزل وی، خانواده موسوی از آنان خواستند كه دیگر تماس نگیرند و در برابر سخن یكی از دوستان ترانه كه گفته بود خانواده او باید نوع مرگش را به جامعه اطلاع دهند و به رسانه ها بگویند كه ترانه دستگیر شده و پس از دستگیری به این سرنوشت دچار شده است شنیده بودند كه ما صلاح كار خود را بهتر از شما می دانیم و نمی خواهیم در تشییع جنازه اش كسی حضور داشته باشد.
ترانه موسوی به گفته یكی از دوستانش – كه نمی خواهد نامش فاش شود – روز هفتم تیر در حوالی تقاطع میرداماد و خیابان شریعتی كلاس آرایشگری داشته است. او اتومبیل خود را در یكی از خیابان های فرعی بین حسینه ارشاد و میرداماد، پارك می كند و پس از دیدن تجمع مردم در خیابان قبا و اطراف حسینه ارشاد با یكی از دوستان خود تماس می گیرد و به او می گوید كه پیش از رفتن به آرایشگاه بهتر است سری به مسجد قبا بزنند و با دوست خود در نزدیكی مسجد قبا قرار می‌گذارد. وی كه به گفته دوستش مانتوی سبز به تن و شالی سبز به سر داشته است درحالیكه در خیابان شریعتی منتظر یكی از دوستان خود بوده است از سوی مأموران حكومتی دستگیر می شود و در هنگام دستگیری، دوست وی كه به محل قرار نزدیك می‌شده از دور وی را می بیند. ترانه را سوار به ونی می‌برند. شواهد دستگیری ترانه به همین جا ختم نمی شود و چند نفر از دستگیرشدگان واقعه مسجد قبا در تماس هایی با خانواده‌ی وی، خبر دستگیری اش را به آنان اطلاع می دهند. ترانه موسوی در زمان دستگیری شماره منزل و یكی از دوستانش را به چند نفر از دستگیرشدگان می دهد و از آنان می‌خواهد در صورت آزادی با خانواده اش تماس گرفته و خبر دستگیری اش را به آنان اطلاع دهند. كسانی كه در آن روز همراه با ترانه به ساختمانی در حوالی پاسداران منتقل می ‌شوند گفته اند كه او مدام گریه می كرده و می گفته است نه برای تجمع كه برای شركت در كلاس آرایشگری در آن محل حضور داشته است. اما برخی از دوستانش خبر داده اند كه ترانه در راهپیمایی های مسالمت آمیز روزهای ۲۵، ۲۶ و ۲۷ خرداد شركت داشته است و حتا پیش از انتخابات نیز با حضور در زنجیره سبز، حمایت خود را از اصلاحات و آزادی در ایران ابراز می كرده است.
به گفته یكی از دوستان ترانه، پس از دو هفته از دستگیری او، فردی ناشناس با منزلش تماس گرفته و به مادر ترانه خبر بستری بودن وی را در بیمارستان امام خمینی كرج می دهد. این ناشناس به مادر ترانه می گوید كه مردم دخترش را پس از تصادف، به آن بیمارستان رسانده اند. مادر ترانه به ناشناس می گوید برخی تماس گرفته اند و ترانه را در درگیری های مسجد قبا و در بازداشگاه دیده اند اما ناشناس می گوید ترانه ربطی به حادثه مسجد قبا ندارد و احتمالن قضیه اش ناموسی ست؛ چراكه می خواسته با شلنگ سرم خودش را حلق آویز كند. او پارگی رحم و مقعد را نیز دلیل بستری شدن ترانه ذكر می كند. خانواده ترانه به آن بیمارستان مراجعه می كنند اما مسوولان بیمارستان بستری شدن ترانه موسوی را تكذیب می كنند و تنها یكی از پرسنل می گوید كه دختری را با موهای بافته شده دیده است كه چند نفر با ظاهری به گفته او «حزب اللهی» بیهوش می آورند و بیهوش می برند.
جملاتی كه این ناشناس در مكالمه تلفنی با مادر ترانه بیان می كند نشان می دهد كه ماموران وزارت اطلاعات و لباس شخصی ها می خواسته اند ذهن خانواده ترانه را از سیاسی بودن قضیه منحرف كنند و به آنان بقبولانند كه دخترشان از نظر اخلاقی مشكلاتی داشته است تا خانواده نیز پس از شنیدن خبر مرگ فرزندشان، از پیگیری و پی جویی درباره چند و چون مرگ وی خودداری كنند.
ممانعت خانواده ترانه موسوی از دادن اطلاعات درباره تشییع پیكر وی و چگونگی درگذشتش عجیب به نظر نمی رسد؛ چراكه تمامی خانواده های قربانیان حوادث اخیر از سوی حكومت و وزارت اطلاعات تهدید می شوند و به آنان گفته می شود در صورتی كه تشییع پیكر عزیزانشان و مراسم كفن و دفن و ختم آنان با حضور مردم و با شیون و ناله برگزار شود مشكل حاد دیگری برای یكی دیگر از عزیزانشان اتفاق خواهد افتاد.
ترانه موسوی اكنون تنها به خانواده اش تعلق ندارد و متعلق به همه ایرانیان است؛ بنابراین پیگیری وضعیت او و چگونگی درگذشتش وظیفه تك تك ماست. این كه من نمی توانم با نام خود این اخبار را منتشر كنم؛ این كه دوست ترانه نمی تواند نامش را بگوید؛ این كه خانواده ترانه درباره فرزندشان هیچ حرفی نمی زنند همه از خفقانی حكایت دارد كه امروز بر جامعه ما حاكم است. من از دوستانی كه وظیفه خود می دانند به راحتی و به سرعت این نوع اطلاع رسانی را محكوم كنند می خواهم به جای نشستن و محكوم كردن این و آن، درباره ترانه تحقیق كنند و خبرهایش را به گوش نخست ایرانیان و سپس جهانیان برسانند تا شاید از بیش از این شاهد قربانی شدن ترانه هایمان نباشیم.
لازم است بگویم عكس ترانه را نیز یكی از هنرجویان آموزشگاه آرایشگری و از دوستان ترانه در اختیار وبلاگ زیرزمین قرار داد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر